بازاریابی صنعتی و غیره همگی پر از مضرات برای طبیعت و انسان هاست . اما همانطور که میدانید، صنعت در کنار فواید بیشمارش مضراتی هم برای انسان و طبیعت دارد. برای داشتن زندگی راحت، گذشته از صنعت و تکنولوژی، به محیط زیست سالم هم نیاز داریم.شکی نیست که تکنولوژی و صنعت امروزه، رنگ تازهای به زندگی بشر داده است و بسیاری از کارها را آسان و غیرممکنها را ممکن کرده استبازاریابی سبز به توسعه و بهبود قیمتگذاری، ترفیع و توزیع محصولاتی اطلاق میشود که به محیط آسیب نمیرسانند. بازاریابی سبز یا محیطی شامل تمام فعالیتهایی است که برای ایجاد و تسهیل مبادلات به منظور ارضای نیازها و خواستههای بشری طراحی میشود به طوری که این ارضاء نیازها و خواستهها با حداقل اثرات مضر و مخرب روی محیط زیست باشند. نکته مهمی که باید به آن اشاره نمود این است که در بازاریابی سبز باید اظهار شود که کمتر به محیط زیست آسیب میرسد نه اینکه اصلاً به محیط آسیب نمیرسد. میتوان اظهار داشت که شرکتها از طریق بازاریابی سبز یک مزیت رقابتی را در مقابل شرکتهای غیر مسئول به دست میآورند. نمونههای فراوانی از شرکتهایی وجود دارند که تلاش میکنند تا در مقابل محیط بیشتر مسئولیتپذیر باشند تا بتوانند بهتر نیازهای مصرف کنندگان را ارضا کنند.
بسیاری از شواهد نشان میدهند که بعضی از شرکتها، تنها جهت کسب منافع بیشتر روی بازاریابی سبز تأکید دارند. گرچه شرکتهایی نیز هستند که محصولاتشان را با حساسیتهای همهگیر محیط زیست هماهنگ میکنند؛ زیرا صاحبان و مدیران آنها به اندازهی خشنودی و رفع نیازها و خواستههای مصرفکنندگان، در برابر حفظ محیط زیست نیز احساس مسئولیت میکنند. بازاریابی سبز در واقع روی لزوم نظارت بر محیط زیست تأکید میکند. هر نوع فعالیت بازاریابی، که نظارت بر محیط زیست را بهعنوان یک مسئولیت اساسی در توسعهی کسبوکار به رسمیت بشناسد و روی لزوم مسئولیتپذیری به اندازهی رشد کسبوکار تأکید داشته باشد، بازاریابی سازگار با محیط زیست یا بازاریابی سبز نامیده میشود. این تعریف نیز باید به تعریف رایج مسئولیتها و اهداف کسبوکار اضافه شود.
با توجه به این تغییرات، بازار به سمت «مصرف سبز» کشیده شد و کمپینهای بازاریابی جدیدی در واکنش به گرایشهای فکری تازهی مصرفکنندگان شکل گرفتند. کارخانههایی که از خط تولید سازگار با محیط زیست پیروی میکردند، یعنی محصولات بازیافتی تولید میکردند، آلودگی نسبتا کمی ایجاد میکردند و… ، به سرعت آموختند پیامهای بازرگانی خود را با تأکید بر این ویژگیها شکل بدهند و مشتریانی که این اقدامات را تحسین میکنند، جذب خود کنند. (تبلیغی که تلاشهای شرکت را برای بازیافت محصولات نشان میدهد، بهتر است در نشریهای مرتبط با جاذبههای طبیعی و طبیعتگردی منتشر شود تا نشریات عمومی و سرگرمی.)
از قضا، مشتریانی که اطلاعات بیشتری در زمینهی محیط زیست دارند با تردید بیشتری به ادعای سبز شرکتها مبنی بر طرفداری از محیط زیست مینگرند. اگر مشخص شود ادعای شرکتی دروغ بوده است، تلاش آن شرکت برای اینکه خود را «شرکتی سبز» به تصویر بکشد کاملا با شکست مواجه میشود و موجب سقوط شرکت میشود، به خصوص در برابر افراد تحصیلکرده در زمینهی محیط زیست. بنابراین، شهرت شرکتهای بزرگ، از طریق عاملی بسیار مهم در به دست آوردن و نگهداشتن این دسته از مشتریان پدید آمده است. شرکتی که از گردهماییهای طرفداران محیط زیست حمایت میکند، یا از مناظر طبیعی در تبلیغاتش استفاده میکند و در عین حال فعالیتهایش برای محیط زیست مضر است، بعید است بتواند بخش قابل توجهی از بازار مشتریان سبز را به خود اختصاص بدهد. البته، این روشها گاهی اوقات برای جذب مشتریان ناآگاه مؤثر است.
شکی نیست که تکنولوژی و صنعت امروزه، رنگ تازهای به زندگی بشر داده است