بازاریابی پارتیزانی

   تمام افرادی که یک کسب و کار کوچک و یا نوپا دارند، می دانند که تبلیغ کردن در رسانه هایی همچون تلویزیون و یا بیلبورد های شهر کار عاقلانه ای نیست زیرا بسیار گران قیمت بوده و در حد و اندازه کسب و کار آن ها نیست. به همین دلیل «جی کنراد لوینسون» پدر علم بازاریابی چریکی یا پارتیزانی دنیا کتابی را تحت عنوان گوریلا مارکتینگ  guerilla marketing نوشت. شاید برای بسیاری از افراد بخصوص کسانی که در زمینه علم بازاریابی فعالیت می کنند با این سوال مواجه شده باشند که چرا بازاریابی تا این حد شبیه یک جنگ می ماند؟ جواب این سوال ساده است زیرا اولین و مهمترین کتاب بازاریابی را یک ژنرال جنگ نوشته است!
   شما در هر حوزه کسب و کاری که فعالیت کنید دیر یا زود متوجه خواهید شد که رقیبان زیادی دارید و هر رقیب سعی دارد سهم بیشتری از بازار را از آن خود کند. شاید در ظاهر صاحبان کسب و کارهای مشابه با همدیگر خوب باشند و تعامل برقرار کنند اما در باطن جنگ دارند. جنگی که مشخص می کند برنده این میدان چه کسی خواهد بود. تصور کنید با یک تیم کوچک چند نفره قصد دارید با یک گردان آدم بجنگید. گردان دشمن پر از نیرو و امکانات جنگی است. اگر شما مستقیما با آن ها درگیر شوید قطعا کشته خواهید شد. پس باید با توجه به امکانات کم خودتان، کمی خلاقانه فکر کنید تا بتوانید استراتژی قدرتمندی را برای شکست دشمن طراحی کنید.
داستان بازاریابی چریکی هم دقیقا همین است. کسب و کار شما نوپا و کوچک است. طبیعتا نمی توانید همان جاهایی که رقیبان قدرتمندتان تبلیغ می کنند، تبلیغ کنید. پس باید مانند پارتیزان ها وارد عمل شوید. نگران امکانات و یا بودجه تبلیغاتی بسیار کم تان نباشید در عوض کمی خلاقانه تر فکر کنید. بازاریابی چریکی در واقع استفاده از استراتژی های ارزان و خلاقانه با استفاده از ابزارهای غیر معمول در جهت اهداف بازاریابی است. 
اساس بازاریابی چریکی: 
- کم بودن بودجه مسئله ای نیست زیرا موجب خواهد شد خلاقانه تر فکر کنیم.
- بر اساس آمار و ارقام فعالیت می کنیم و در این روش سعی و خطا معنایی ندارد.
- مشتری فعلی مهمتر از مشتری جدید است.
- سابقه کسب و کارمان مهم نیست بلکه اثربخشی برابر برای تمامی کسب و کارها اهمیت دارد.
مهمترین روش های بازاریابی چریکی یا بازاریابی پارتیزانی: 

- روش اول : Astroturfing 
   در این روش یک سری از وبلاگ های مردمی یا اکانت های اینستاگرام مردمی درباره محصول و یا کمپین تبلیغاتی شما، شروع به صحبت کردن می کنند که در اصل صاحب این اکانت ها مردم نیستند، بلکه خود شرکت است! به طور مثال سایت فیلیمو چند ماه پیش یک بازاریابی پارتیزانی موفق را انجام داد. در برخی از اتوبان های پر ترافیک تهران جوانی را با لباس زرد رنگ می دیدیم که یک تابلو در دست داشت و روی تابلو نوشته شده بود: “لم بده فیلمو ببین…”
   این درست است که همه ما می دانیم هر چقدر هم خدمات فیلیمو جذاب باشد، باز هم هیچکس حاضر نیست سر ظهر در گرما بیرون برود و تجربه لذت بخش دیدن فیلمش را به واسطه گرفتن یک تابلو در درست با دیگران به اشتراک بگذارد، اما این کار سر و صدای خوبی ایجاد می کند و مجلات مختلفی پوشش خبری می دهند.

- روش دوم : Viral Marketing 
   اگر اخیرا در خیابان های تهران تردد کرده باشید حتما بیلبوردهای تبلیغاتی سایت شیپور را مشاهده کرده اید. مثلا تبلیغ فلاسک چایی که روی آن اتیکت ۳۰ هزار تومان زده شده است و یا تبلیغات مشابه دیگر. خب این تبلیغات بیلبودری با تمام تبلیغات بیلبوردی دیگری که تا به امروز دیده ایم تفاوت دارد و همین موضوع باعث شد که مردم آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند و گاهاً مسخره کنند. مهم نیست که مردم این تبلیغ را مسخره کنند یا از آن تعریف کنند. بلکه مهم این است که بلاخره اسم سایت شیپور توسط خود مردم پخش می شود. اساس تبلیغات مسری یا viral  این است که بین مردم فراگیر شود. حتما شما هم کلیپ هایی در تلگرام دیده اید که بارها توسط گروه ها و یا کانال های مختلف به اشتراک گذاشته می شود، این کلیپ ها نیز مسری Viral هستند چون مردم بدون دریافت هیچ هزینه ای آن را برای یکدیگر ارسال می کنند.

- روش سوم : بازاریابی محیطی 
   در این روش بازاریابی، بیشتر تمرکز بر این است که چیزی را در محیط بیرون، یک جوری به حوزه کسب و کار خود ربط بدهیم.