شاید در ظاهر نه اما در باطن بازاریابی فرهنگی موضوعی بسار مهم و کلیدی است. در واقع فرهنگ چیزی است که بازاریابان را قادر میسازد تا ارتباط و تعامل بیشتری را با مخاطبان خود برقرار کرده و اینگونه باعث افزایش رشد کسبوکار خود شوند.بازاریابی فرهنگی موضوع سادهای نیست و اهمیت آن بیشتر از چیزی است که این روزها مرسوم و متداول شده است .عدم پذیرش فرهنگ در برندسازی و ایجاد کسبوکار همان چیزی است که شما را در معرض ضعف رقابتی قرار میدهد.بازاریابی فرهنگی از مقوله های بسیار مهمی است که در فضای دانش کاربردی بازاریابی ایران کمتر به آن پرداخته شده است. منظور از پرداختن، انتشار یک مقاله PDFیا تألیف کتاب نیست، بلکه برنامه ریزی و اجرای صحیح منظور این یادداشت است. در مقاله امروز تلاش می کنم ابعاد بازاریابی فرهنگی را در قالب اجرایی و عملیاتی به زبان ساده و مصداق تشریح کنم. امیدوارم مورد استفاده دست اندرکاران فعال این حوزه قرار بگیرد.
هر جامعهای یک شیوه زندگی دارد به گونهای که اندازهگیری و سازگارسازی آن در یک طرح بازاریابی استراتژیک کار سختی است. دیدگاههای فرهنگی نشان می دهد که رفتار مصرف کننده ممکن است تغییر کند. این دیدگاه، راه را برای تغییرات عظیم در ارزشها، نگرشها و رفتارهایی در زیر سطح زندگی روزمره ما قرار دارد، نشان میدهد. ، زیرا افراد ممکن است از این تنشهای اجتماعی و فرهنگی آگاه نباشند. مشکل، با توجه به دیدگاه مصرفکننده برای بازاریابی این است که پیامهای بازاریابی هرگز بدون مداخله فرهنگی، به مصرف کنندگان فردی دسترسی پیدا نمیکننداهمیت و نقش بازاریابی در ارائه محصولات فرهنگی، جایگاه مهمی در توسعه اقتصادی تمامی کشورها دارد. دنیای امروز از لایه های مختلفی تشکیل شده که یکی از آنها، بازار است. در بررسی تأثیر فرهنگ بر بازاریابی، چگونگی مطالعه انواع بازاریابی اهمیت فراوانی دارد. در جایی بازاریابی ابری اثربخشی بیشتری دارد و در جای دیگر بازاریابی ربایشی. بازاریابی پارتیزانی هم از جمله رویکردهای جدید است که در تمامی عرصه های معرفی محصول/خدمات به بازارها نقش فعالی داشته است.
به طور معمول، بازاریابان به تحقیقات در مورد بازار هدف برای محصولات خود و برند متکی هستند تا کمپینهای تبلیغاتی را برای محصولات فعلی خود و تولید محصولات جدید بسازند. تحقیقات بازاریابی به بازاریاب کمک میکند تا روانشناسی، انگیزهها، نیازها و رفتار مصرفکنندگان را درک کند. این اطلاعات معمولا بر اساس آنالیز کمی-علمی بازار میباشد و میتوان از منابع داده موجود در دسترس جمع آوری شود.
شرکتها نیز میتوانند در تحقیقات بازاریابی خود با انجام نظرسنجیهای ایمیل یا تلفنی، گروههای متمرکز و مصاحبههای عمیق برای جمع آوری دادهها در بازار هدف خود سرمایه گذاری کنند. این نوع تحقیق به بازاریابان کمک میکند تا نیازهای اساسی مشتریان و مصرفکنندگان را بصورت فردی دسته بندی کنند. آنها میتوانند پاسخ به عملکرد و اقدامات شرکت را پیشبینی کرده و یک استراتژیبازاریابی را جهت دسترسی به مردم در بازار هدف خود ایجاد کنند. با این حال، این نوع تحقیق، جنبه مهم و قابل توجهی از رفتار مصرفکننده را از دست میدهد و نمیتواند روندهای رو به رشد فرهنگی را که در طول زمان رفتار و نیازهای مصرف کننده را تغییر میدهد را توجیه کند.برندها هرگز به طور مستقیم با مصرف کنندگان یا مشتریان صحبت نمیکنند. این امر همیشه از طریق فرهنگ صورت میگیرد. فرهنگ واسطهای است که همه ارتباطات از طریق آن انتقال مییابد و این چیزی است که تلاشهای بازاریابان را پیچیده میکند. بازاریابان فرهنگی به دنبال حرکتهای عمیق در فرهنگ غالب میروند. به عنوان مثال، کمپین زیبایی Dove را در نظر بگیرید. Dove با حرف زدن درباره زیبایی زنانه، نه تنها نام تجاری خود را احیا کرد، بلکه در یک جنبش فرهنگی نیز شرکت کرد
بازاریابی فرهنگی شرکتها را قادر می سازد تا از نمودار منحنی پیشی بگیرند. آنها میتوانند در تغییرات فرهنگی که آینده جامعه ما را تشکیل میدهند، پیش بینی و مشارکت داشته باشند. با پیش راندن این جنبشها، شرکتها میتوانند مزیتهای رقابتی جدی و مهمی را کسب کنند و محصولات و برندهای خود را برای موفقیتهای آینده جای دهند.
در نتیجه همانطور که معلوم گردید، آینده بازاریابی باییستی بر تغییرات فرهنگی تاکید قوی داشته باشد. بازاریابان در کنار پاسخ به نیازها و رفتار فعلی مصرفکننده، باید به شرکتهایشان کمک کنند تا شکلدهنده و سازندهی فرهنگ باشند
برای مشاهده مظالب مرتبظ به مشاوره بازاریابی مراجعه کنید
بازاریابی فرهنگی موضوع سادهای نیست و اهمیت آن بیشتر از چیزی است که این روزها مرسوم و متداول شده است