هوش در موفقیت یکی از مهم ترین عوامل در زندگی موفق است و در کسب و کار و بازاریابی نیز تاثیر آن انکار نا پذیر است به همین دلیل برآن شدیم تا به بررسی این موضوع بپرداریم.بسیاری از روانشناسان و خبرگان رفتار انسانی معتقدند بهرهی هوشی هیجانی (EQ) یک شخص شاید برای رسیدن به موفقیت مهمتر از بهرهی هوشی (IQ) آن شخص باشد. اهمیت هوش هیجانی برای موفقیت در کسب و کار در کانون اصلی بحث این نوشتار قرار دارد.
هوش بازاریابی هنری است که سازمانهای مختلف به آن احتیاج دارند، دستیابی به هوش بازاریابی تنها با استفاده همزمان از علم و هنر میسر خواهد بود. هوش نهتنها قابلیت فردی بلکه قابلیتی سازمانی است که از محیط سازمان کسب میشود. هوش بازاریابی ترکیبی از سه مقوله فرد، سازمان و محیط است.
در مکتب و کتب مختلف، هوش در سه حوزه عنوان میشود: هوش بازاریابی، هوش رقبا و هوش کسبوکار. باید دقت داشت که هوش بازاریابی چیزی فراتر از هوش رقبا و کسبوکار است اما در بعضی مطالعات این سه بهصورت یک سیکل نشان داده میشوند. این بدین معناست که این سه میتوانند لازم و ملزوم یکدیگر باشند. بسیاری از اطلاعات هوش رقبا میتواند در هوش بازاریابی استفاده شود تا بهعنوان یک ورودی برای آن بتوان یک پروسه پویای طراحی بازار را تدوین کرد؛ بنابراین هوش بازاریابی میتواند شامل اطلاعات مربوط به محیط کلان، محیط بازار، مشتریان، رقبا و عملکرد گذشته یک سازمان درباره آمیزه و ترکیب بازاریابی باش
مدیریت و بکارگیری درست از احساس، قابلیتی است که متکی بر شناختی است که هر فرد از خود دارد. مدیریت درست هیجان و احساس که از آن به هوش هیجانی یاد میشود میتواند نتایج مختلفی از احساس ناامیدی و افسردگی تا موفقیت و شادکامی را در پی داشته باشد. همچنین مدیریت درست عواطف و احساسها میتواند علاوه بر دفع تهدیدهای محیطی، فضایی ایجاد کند که از موقعیتهایی که پیش میآید به درستی استفاده کنید. این خصلت مربوط به تمرکز هیجان برای دستیابی به اهداف، با قدرت، اطمینان، توجه و خلاقیت است. در واقع افراد خود انگیخته، با تمرکز روی یک هدف، به تکمیل یک عمل میپردازند. آنها همواره در تکاپو و حرکت هستند و تمایل دارند که همواره مؤثر و مولد باشند. میتوان اینطور گفت که خودانگیختگی کلید رسیدن به پیشرفت است. این حس میتواند نیروی محرکی بسیار مفیدی برای افراد باشد. هر فرد اگر میخواهد در کارهای خود با موفقیت و دقت قدم بردارد، باید بتواند این قابلیت خود را شناخته و آن را تقویت کند.
تسلط بر این موضوع میتواند به قابلیتی به نام همدلی منجر شود. همدلی اساس ارتباط با مردم است. افرادی که از این قابلیت برخوردارند یا آن را به خوبی میشناسند، نشانههای اجتماعی را شناخته و خواستههای دیگران را تشخیص میدهند. این موضوع میتواند در آینده و با شناخت بیشتر افراد حتی منجر به پیشبینی رفتار مخاطب هم شود.
بخش عمدهای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است. اینها مهارتهایی هستند که محبوبیت رهبری اثربخش بین فردی را تقویت میکنند.
برای مشاهده مطالب مرتبط به مشاوره بازاریابی رجوع کنید
بسیاری از روانشناسان و خبرگان رفتار انسانی معتقدند بهرهی هوشی هیجانی (EQ) یک شخص شاید برای رسیدن به موفقیت مهمتر از بهرهی هوشی (IQ) آن شخص باشد.